"صمد" برای کار در خانه آقای "مقامی" که مرد سرشناس و متمولی است به شهر میرود. آقای مقامی برنده جایزهی ممتاز بختآزمایی میشود. اما به خاطر سرشناس بودن ترجیح میدهد که جایزه را صمد دریافت کند. این چنین است که صمد به عنوان مرد خوشبخت معرفی میشود. تبهکاران به او نزدیک میشوند و بعد او را ترغیب میکنند تا از خانه "مقامی" سرقت کند و بعد وقتی از او نتیجهای نمیگیرند قصد قتلش را میکنند. اما پلیس که در تعقیبشان به موقع وارد عمل شده و تبهکاران را گرفتار میکند. صمد با پاداشی که میگیرد، هدایایی تهیه کرده و به آبادیش برمیگردد