جان ویتمور یک بار صبح بیدار می شود تا خود را در میان یک کابوس واقعی زندگی پیدا کند. همسرش آن، در طول شب از رختخواب خود ناپدید شد و پیام ضبط شده ثبت شده در حال حاضر در جای خود قرار دارد. این ضبط مرموز ویتمور را وادار می کند با یک مرد به نام دیوید تماس بگیرد که جان و جانش را به همراهانش به هم می ریزد. او به عنوان کارگردان، اما نه قبل از تماس یک دوست طولانی مدت برای کمک. دیوید مردان را به یک RV زنگ زده و سه نفر را به جاده می اندازد. جان تلاش می کند خود را با کنار گذاشتن رویدادهای شب قبل، خود را آرام کند، اما در عوض او خود را در معرض انگیزه دیوید و، در نهایت، کل وضعیت را بررسی می کند. واضح است که او باید به جای حفظ همسرش ... و احتمالا خودش را حفظ کند. با گذشت زمان از قطعاتی از گذشته که امروزه را می شکند، «Dusk» تاریک ترین حفره های ذهن را از طریق یک شب از هرج و مرج، فریب و پارانویا بررسی می کند.