اسکات هانسون، یک کلانتر از اسکی مسافرتی، در پاسخ به گزارش یک خودروی شکسته در شب کریسمس، در سانتای خواب در جنگل های برفی به خواب می رود. پس از گذشت حدود یک سال در کما، ساندویچ سوار بر شکایت شد و سانتا محاکمه شد تا از هویتش دفاع کند. همانطور که شهر کوچک می آموزد به "باور"، کلینتون هانسون، پدر و شوهر، همچنین شروع به سارا برای وکیل مدافع دادگاه انتصاب سانتا می شود.