ماه چا کو و دوستش کیم چول سعی می کنند که بدن پدر پدر ماه را به جزیره Kwisong جزیره خود برای دفن بیاورد. کشتی های آنها توسط ساکنان ناراحت کننده ای که به دلیل فعالیت های سیاسی پدر در دهه 50 میلادی اجازه ورود به قایق را نمی دهند، به اطلاع هواداران کمونیست می پردازند. کیم چول، از طریق flashbacks، مردم و رویدادهای دوران کودکی خود را به یاد می آورد.