آنها هر دو به تنهایی هستند. آنها به یکدیگر نیاز دارند، اما در عین حال، یکدیگر را نفرین می کنند. خواهر و برادر Marcos و Susana قادر به درمان زخمهای قدیمی که در داخل آنها پس از مرگ مادرشان ناپدید می شوند. هنگامی که سوزانا آپارتمان مادرش را می فروخت، برادرش را از خانه محروم می کرد، جایی که برای تمام عمر مادرش مراقبت می کرد. نیاز است که مارکوس دوباره شروع به زندگی دوباره کند، زمانی که خواهر او را مجبور به ترک بوئنوس آیرس برای اروگوئه کند.