بر اساس رمان، قطعات خاموش، توسط جان Charalambous، یک سرباز تصادفی در مورد یک سرباز استرالیایی است که از قتل عام جنبش غربی فرار می کند و با یک زن فرانسوی در یک خانه ی دورافتاده پناه می گیرد. هری لامبرت، یک خجالتی، سرباز سی و پنج ساله استرالیایی است که به عنوان یک نانوا در پشت خطوط کار می کند. او یک مرد آرام است، یک سرباز بیخودی، اما یک مرد مانند بسیاری از کسانی که توسط جامعه محلی خود را به پیوستن به زدن شده است. اما هنگامی که او به خط مقدم هری میآید تصمیم میگیرد که پناه بگیرد و در یک خانهی متعلق به کلمب جکتوت، یک زن فرانسوی در چهل سالگی که شوهرش از او رها شده است و پسرش اخیرا کشته شده است، پناه ببرد. کلمب نیز مجبور به کار در یک کارخانه مهمات در مورد جنگ است. هری از طریق او شجاعت واقعی را می آموزد. کلمب از طریق او زیبایی خواهد آموخت. با همدیگر آنها عشق بسیار قوی را کشف خواهند کرد که هر کدام مایلند زندگی خود را برای آن به ارمغان بیاورند. یک سرباز تصادفی مناقصه است و گاهی اوقات داستان عاشقانه بین دو نفر که در همه ی شادی و صدمه اش، در عین حال که احساس می کنند عشق آنها را گذرانده، اشتیاق پیدا کرده است. این داستان شجاعت غیرمنتظره مردان و زنان بی شماری است که زندگی خود را برای چکیده هایی مانند شکوه و یا کشور نپذیرفتند. کسانی که می خواستند برای عشق و زندگی زندگی کنند.