"طغرل" عاشق دختری است که پدرش دشمنی دیرینه با او دارد. دختر نیز شیفتهی طغرل است و به همین جهت خود را تسلیم او میکند. پس از این حادثه طغرل برای حفظ آبروی دختر مورد علاقهاش تصمیم به ازدواج با او میگیرد. همان شب که به مجلس عقدکنان میرود، پدر دختر کشته میشود و طغرل خود را زخمی به مراسم عقدکنان میرساند و در آخرین لحظهی حیات دختر را برای خود عقد کرده و در آغوش او درمیگذرد.