«مسلم» که زنش را از دست داده و صاحب فرزندی است، خانه و زندگیاش را رها کرده و در شهری دیگر، سرگردان است و روزگار را به بی مسئولیتی و میخوارگی میگذراند. «پهلوان اکبر»، به رغم مخالفهای خانواده و اطرافیان، تصمیم میگیرد به «مسلم» کمک کند و او را از این وضعیت برهاند.