راننده ی تراکتور مزرعه ی مرد متمولی مورد توجه سه دختر خانواده است،اما او دختر بزرگ خانواده را دوست دارد.مرد جوان صدای خوشی دارد و به همین منظور تعلیم آواز میگیرد او به زودی بورسی به دست میآورد و روانه ی اروپا میشود.در همین حال پدر دخترها ورشکسته شده و از شدت ناراحتی در میگذرد، دخترها زندگی فقیرانه ای شروع میکنند.جوان با دختر بزرگ خانواده مکاتبه میکند و سرانجام زمان سفر به پایان میرسد و آن ها در تپه ی عشق یکدیگر را ملاقات میکنند.