جان هاوارد پین خانه خود را ترک می کند و در تئاتر کار می کند. پین، علیرغم تشویق مادر و عزیزش، شروع به زندگی عادت های بی روح می کند و این به زودی منجر به ویرانی و بدبختی می شود. در دوران ناامیدانه، او از روزهای بهتر فکر می کند و آهنگی را می نویسد که بعدها الهام بخش خود را برای چندین بار در زمان نیاز خود فراهم می کند.