جان واتز در سالن هری دجور در نیویورک در اواسط 2000s ظهور می کند و به یک مرحله ای بستگی دارد که در آن سطل زباله است. او به داستان می گوید بعد از چند دورۀ دوران کودکی و تأثیرات اولیه، او تقریبا از دوره زمانی کارش به عنوان یک کارگردان فیلم پیروی می کند، داستان های مربوط به ساختن هر فیلم را در بر می گیرد و این داستان ها را به ریف های دیگران هدایت می کند. ارجاعات همجنسگرایانه و مشاهدات جسورانه در مورد تناقضات و محدودیتهای افراد ثابت است. واترز به نظر می رسد، نیز لبخند جوک های او است.