در اوائل دهه 1800، ادموند تالبوت جوان در کشتی نیویورک جنوب غربی به کشتی نیویورک نیویورک سفر می کند تا پست خود را با فرماندار خود برگزار کند. او یک مجله را نگه می دارد، ضبط های خود را از خدمه و مسافران ضبط می کند. او با کاپیتان، اندرسون، یک گیاه شناس آماتور که گیاهان را در کابین خود رشد می دهد، به خوبی برخورد می کند، اما، به دلیل گه های اجتماعی، کلنی دروغین جوان کاپیتان به خوبی می داند که کاپیتان فاسد است، بعد مست می شود و رابطه جنسی همجنسگرا با اعضای خدمه دارد . علیرغم تلاش های ادموند برای فهم و درک آن، او در کابین خود باقی می ماند، جایی که او به معنای واقعی کلمه از بین می رود. ادموند یک رابطه جنسی با Zenobia را دوست دارد، با پدر و مادرش مسافرت می کند، اما متوجه می شود که آنها به هیچ وجه مرتبط نیستند، فقط سه نفری جنسی هستند. خانم گرنهام، که به دنبال کار یک مدافع زن است، برای آقای Prettiman قدیمی تر، که ادموند به عنوان یک متفکر آزاد متوسل می شود، می افتد، هرچند که در نهایت آشتی می کنند. Prettiman به شدت در یک سقوط مجروح شده و خانم گرانام موافقت می کند ازدواج با او بلافاصله، با گل ارائه شده توسط کاپیتان، و او بهبود می یابد. ویلر، استوارت ادموند، کمتر خوش شانس است. او به عنوان یونس به بیرون پرتاب می شود و اگرچه او زنده می ماند، برای او خیلی زیاد است. یک انفجار شکسته، کشتی را به طور خطرناک به سوی یک میدان یخ می اندازد، اما ستوان بیت علمی، آن را در زمان مناسب می کند. ورودی استرالیا، دوست Edmund Leytenant Summers، کشتی خود را داده است، اما زمانی که آتش می گیرد، می میرد. ادموند با ماریان دوست داشتنی مجددا متحد شده است، که در کشتی دیگر، «Alcyone» مسافرت کرده است، که با کشتی Edmund در اواسط اقیانوس ملاقات کرد و او توسط او فورا مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او به "سرانجام زمین" آمده است و برخلاف چندین مسافر دیگرش، رضایت را یافت.