یک پلیس شجاع هند به نام راج ضرب و شتم کرد و سپس یک تروریست مسلمان را به نام خان دستگیر کرد. این امر او را ارتقاء می دهد، و او توسط هیچ کس دیگری از پدرش، که نیز پلیس بسیار بالا رتبه، تبریک می گوید. سپس راج متوجه می شود که بسیاری از پلیس ها دوست دارند که خان را آزادانه ببینند. او این موضوع را با پدرش در میان می گذارد و به تعجبی که او از او حمایت نمی کند. اختلاف نظرها و استدلال ها نتیجه می گیرند و در نتیجه پدرش کشته می شود. پلیس مظنون راج به قتل او، آنها روند دستگیری او را آغاز می کند، او فرار می کند، در حالی که خان تمام است برای آزاد کردن انجام هر کاری که او دوست دارد.