رابی با زندگی اش کاری نکرده است. سالهای سرکشی او را به طور فزایندهای خجالت آور ساخته است. او یکی از نویسندگان مشتاق است و اگرچه شیوه زندگی پرطرفدارش او را با بارهای موقعیت مکانی و اجتماعی عالی به او عرضه کرده است، او دچار مشکل گرفتن اولین رمان او شده است. بهترین دوست رابی، ایان، خود را برای پیدا کردن رابی الهام بخش او نیاز به رزرو دو برابر یک خانه ساحل دوستان است که به دختران سه نفره اجاره می شود. پس از چند شب از استدلال، تماس های غول پیکر اینترنتی، اشتباهات، گمراهی هودنیستی و مبارزه با همتایان زنانه خود را نشان می دهد، رابی متوجه است که در حالی که او الهام بخش خود را پیدا کرده است، هنوز بزرگترین اشتیاق او این است که رشد خویشاوندان خود را و زندگی عمیق تر، معنی دار تر .