«جلال» مکانیک سادهایست، وی با یک اتومبیل شیک تعمیری این فکر را برای دو دختر به نامهای «آذر» و «پروین» به وجود میآورد که جوان متمولی است. آذر و پروین برای جلب توجه جلال رقابت سختی را آغاز میکنند. جلال بین آندو بیشتر به پروین متمایل است و به خاطر آنکه او را از دست ندهد به ناچار نقش مرد متمول را همچنان دنبال میکند. سرانجام واقعیت فاش میشود. ابتدا هر دو دختر او را ترک میکنند ولی چندی بعد پروین که خود را واقعاٌ علاقمند به جلال میبیند نزد او باز میگردد.