"کاظم" بارفروش تهرانی برای انجام کاری رهسپار اهواز میشود و نامزد خود را به "غلام" که از دوستان مورد اعتمادش است، میسپارد. در راه اهواز اتومبیل کاظم به درهای سقوط میکند و آتش میگیرد. پس از چندی دختر با مردی به نام غلام که صفاتی مشابه کاظم دارد ازدواج میکند.