علی مولایی در کودکی پس از بمباران آبادان و شهادت پدر و مادرش، توسط زنی بهنام مریم به تهران میآید. علی پس از شهادت مریم با مادربزرگش زندگی میکند. او دانشجوست و کار پایان نامهاش را با راهنمایی خانم دکتر مستور آغاز میکند. او درباره افسردگی مردم در شهر تهران تحقیق میکند و در این راه با مشکلات زیادی مواجه میشود ولی در نهایت متوجه میشود که دکتر مستور همان سارا دختر مریم است که در کودکی با پدرش از ایران مهاجرت کرده بودند و در واقع خواهرخواندهاش است که همیشه از دور مراقب وی بوده است