"نصرت" راننده "طلاچی" ثروتمند معروف دل به دختر وی "نازی" میبندد ولی نازی با "منصور" خواستگار پولدارش ازدواج میکند، پس از سالها نصرت که حالا ثروتی به چنگ آورده به یاری نازی که شوهرش را از دست داده میرود ولی هنوز در راه ازدواجشان مشکلاتی وجود دارد. سرانجام نصرت و نازی بر مشکلات غلبه کرده و زندگی جدیدی را باهم شروع میکنند.