در 15 اوت سال 1816، باروت، سی و پنج ساله، ژاکوت دو ریتز از مصرف در قلعه مرییدال در سنگاپور میمیرد. غم و اندوه توسط Count Gustaf Piper بزرگ است و در ناامیدی او اجازه می دهد تا قهوه خانه محبوب خود را. چهار دختر جوان در تلاشند تا بدانند که راه پدر برای مقابله با مرگ مادرش چگونه است.