جنگجوی تنها کولین با عجله عاقلانه ارواح آمرگان، از طریق سنین در حال جستجو برای مارسوس اکتاویوس، مستبد جاودانه ای است که دهها قرن گذشته عاشق خود را در دشت های سلتیک کشته است. در تلاش او، او کشف می کند نیویورک غرق شده است، و یک قلعه تک سلطه غالب بر دریاها. کالین می تواند بازماندگان را نجات دهد، اما شمشیر خود تنها گرسنگی برای خون یک مرد است. با وجود بسیاری از دوره های آموزشی، کولین موفق به شکستن مارکوس در میدان جنگ بزرگ تاریخ شد. آیا می تواند او را به پایان برساند و مارکوس را متوقف کند؟ آیا کالین مردم را به آزادی هدایت می کند یا توسط نفرت از بین می رود؟ تنها یکی می تواند باشد.