سه جوان آرزومند و بیکار به اتفاق زن سالمندی که خواهان یکی از آنهاست کنار دریا میروند.در آنجا با سه خواهر از یک خانواده آشنا میشوند و خود را مهندس معرفی میکنند.در این حال رابطهی جوانها با زن سالمند به هم میخورد و آنها که پولی ندارند به ناچار به تهران بازمیگردند و در آنجا کاری در میدان بارفروشها به دست میآورند.بعد به خواستگاری دخترها رفته و قرار عروسی میگذارند.اما به زودی دروغ آنها فاش میشود و عروسی به هم میخورد.جوانها با کمک صاحب کار خود اعتبار تازه ای به دست میآورند و موفق به وصلت با دختران مورد علاقهشان میشوند.