خلبان جوانی طی حادثهای با دختری آشنا میشود و قصددارد که با او ازدواج کند. اما طی حادثهای، خلبان قبل از این که علنی بودن ازدو.اجش را اعلام کند، درمیگذرد. همسر خلبان به ناچار فرزندی را که به دنیا میآورد، به خانوادهای میسپارد و خود به صورت ناشناس در منزل آنها به کار میپردازد. پس از سالها فررزند بزرگ شده و خود خلبان میشود. مادر دایه دختری میشود که مورد علاقه فرزندش است. سپس طی حوادثی و به هویت مادرش پی برده و با آن دختر ازدواج میکند.