مهران که به حسابدار شرکت پدرش علاقهمند است به اصرار پدرش با مینا ازدواج میکند و مدام با او بدرفتاری میکند پدر در لحظههای آخر عمرش با نشان دادن فیلمی از خانم صابری، حسابدار سابق شرکت به مهران ثابت میکند که او زن با عفتی نیست و از او میخواهد که با همسرش مهربان باشد.