"بهزاد" به هنگام پرواز با هواپیمای اختصاصیاش بر اثر سانحهای در جنگل سقوط میکند و "گلاندام" که او را یافته با یاری خانواده خود معالجهاش میکند. بهزاد و گلاندام بتدریج شیفته یکدیگر شده و سرانجام باهم ازدواج میکنند. اما بزودی بهزاد جنگل را ترک کرده و دیگر بازنمیگردد. گلاندام که از او صاحب فرزندی شده در جستجویش به شهر رفته با تغییر چهره بار دیگر با بهزاد روبرو شده و این بار نیز او را گرفتار عشق خود مینماید. بعد از حوادثی پس از اینکه بهزاد تنبیه میشود، گلاندام با او زندگی تازهای را آغاز میکند.