مهندس «افشار» که نمونهی یک مرد منظم و مقرراتی است، در مقابله با همسرش که نمونهی یک زن سلطهجو و پر هیاهو است، با مشکلات فراوان روبرو میگردد. هنگامی که اتومبیل رنوی این خانواده ربوده میشود، زن و شوهر هر کدام به روش خاص خود، به پیگیری و جستجو میپردازند. اما جستجوها به جایی نمیرسد و در نتیجه اختلاف زن و شوهر بالا میگیرد. در پی یک مناقشهی شدید، مهندس «افشار» خانه را ترک میکند و به پانسیونی که در دوران دانشجویی در آنجا سکونت داشته میرود...