سال ۱۹۷۵ در دهکده ای کوچک پسری هفده ساله به نام الیستر بر اثر اختلافات مذهبی یکی از همسایه های خودشان که پسری نوزده ساله به نام جو گریفین بود را به قتل می رساند. جیم که آن موقع یازده ساله داشته است شاهد قتل بوده و اکنون پس از سال ها نتوانسته ضربه ی روحی آن ماجرا را فراموش کند. الیستر به اعدام محکوم شد، اما پس از دوازده سال آزاد می شود و اکنون الیستر سعی می کند تا به جبران این اشتباهش که او را سال ها آزار داده است بپردازد. اکنون می خواهد به ملاقات جیم برادر کوچکتر کسی که کشته است برود و ...