گربه ای در حین فرار از طوفان ناگهان به سوراخی می افتد که به خانه ای راه دارد، وقتی گربه درون خانه می افتد متوجه می شود که این خانه یک خانه معمولی نیست و در حقیقت یک خانه جادویی است. او در حین داستان با صاحب خانه که یک شعبده باز است (به نام لارنس) رو به رو می شود، همچنین ساکنین دیگر خانه مانند خرگوش، عروسک ها و … با او دوست می شوند. لارنس بیمار می شود و به بیمارستان می رود و برادرزاده اش تصمیم میگیرد خانه جادویی را بفروشد. اما این ساکنین خانه هستند که باید برای نجات خانه جادویی فکری بکنند…