مرجان کامکار، پزشکی است که به همراه مادر بیمارش زندگی میکند و تمام اوقات غیر کاری او رسیدگی به وضعیت مادرش و امید، پسر گل فروش است. یک روز او از امید کبوتری به نام فرشته زندگی دریافت میکند و از سوی دیگر به مداوای پیرمردی به نام قریب زاده مشغول میشود. پس از مدتی مرجان متوجه میشود که بیمار پدر حقیقی اوست که در زمان تولد مرجان مادرش را از خانه بیرون کرده است. پس از مدتی قریب زاده بهبود مییابد و او نیز پری از پرنده را به نشانه نجات و حل مشکلات پیدا میکند.