یک زوج ازدواج معاصر و پسر هشت ساله ما در معرض دید ما هستند. شوهر حدود 35 ساله به عنوان متخصص مالیاتی برای یک شرکت صادرات و واردات کار می کند. همسر 30 ساله او پس از کودکی و خانه اش مراقبت می کند. ارتقاء قریب الوقوع مرد در کار موجب آرامش آنها در پیشرفت اجتماعی و بهبود مالی می شود. همانطور که زندگی روزمره شان در آن زندگی می کند، شخصیت ها به افشای نیازها و خواسته های مختلف خود می رسند که عملکرد و ارتباطات آنها به طور فزاینده ای سخت می شود. ناتوانی انسان در رفع نیازهای روزافزون دایره اجتماعی و همسرش تنش در روابط خود را به ارمغان می آورد و منجر به این درام می شود. راه حل غیرمنتظره و همچنین افراطی که توسط قهرمان ارائه شده است، هر دو قهرمان و بیننده را هدایت می کند تا واقعیت را بر مبنای چشماندازها و چگونگی واقعی آنها دوباره تعریف کنند.