جرمی دافین، افسر سابق پلیس پس از پنج سال پس از قتل همسرش و ناپدید شدن دخترش، برای کمک به یک هیولای یکتایی که مجازات کودکان "شیطانی" را مجازات می کند، بازگردانده می شود. همانطور که هیولا بی ربط و غیر قابل پیش بینی می شود، جرمی حقیقت را در مورد ناپدید شدن دخترش و سرنوشتی که توسط منبع نامطمئن به او داده شده است یاد می گیرد. آیا می توانید جرمی در نهایت کابوس هیولا کریسمس که این شهر را برای سالها ترور کرده است پایان دادن به پایان؟