«سید مجتبی» پس از اینکه پدرش توسط عمال ارباب به قتل میرسد و زمینش غصب میشود، به یاری دو تن از نزدیکانش، کوشش می کند مردم را علیه ارباب بشوراند. «ارباب» نیز سعی می کند سید مجتبی و یارانش را از بین ببرد. اما مردم که به اگاهی رسیدهاند به خانه ارباب هجوم برده و او و پسرش را میکشند.