ثمره امان بگارگ و کایا شیخوات در عشق هستند و دوست دارند ازدواج کنند. در حالی که رانندگی دوقلوی با تصادف ملاقات می کند، در بیمارستان بستری و جبران می شود. والدین کاایا متوجه می شوند که او امان را می بیند و درباره ی این اتحاد با پدر امان صحبت می کند. آنها به آنها اشاره می کنند که کایا هرگز نمی تواند به دلیل لعب 350 ساله اش در خانواده اش که توسط Archarya Sachidanand تحمیل شده و پس از برادر سینگ مهاراج رنجیته بر اثر جنایت برانگیزد و دختر سابق را کشت، ازدواج کند. امان، همراه با دوستش شوب، به پروفسور پهوپاتی نزدیک شده و با کمک او امیدوار است که لعنت را عوض کند. این چهار نفری به این مسئله عمیق می اندیشند - نمی دانند که کایا به زودی به یک کموس روده برمی گردد و این سه نفر زندگی خود را با یک موجودیت باستانی و انتقام گیری به خطر انداخته اند.