ولورهمپتون، 1967: نایجل اسلاتر، 9 ساله، مادر را دوست دارد، هرچند که او یک آشپز ناامید است، بهترین هدیه او به اوست، در حالی که او آرزوهای آشپزی عالی دارد. وقتی که او از آسم میمیرد، نیجل با یک پدر دور افتاده باقی می ماند اما بدتر از آن است که خانم جون پاتر، "رایج"، به عنوان تمیز کننده Slaters می رسد. نایجل به درستی می ترسد که هدف او این است که خانم اسلاتر بعدی باشد و به زودی او نامزدی جدید و به کشور بریزد. جوآن، با این حال، آشپز عالی است، اما این فقط رقابت را به عنوان نایجل، تنها پسر در کلاس آشپزی او در مدرسه راهنمایی، رقابت با او برای پیدا کردن راه به قلب پدرش است. یک شغل آخر هفته در یک آشپزخانه غرفه نایجل را به یک پسر بزرگتر معرفی می کند، یکی دیگر از آشپز های بزرگ و همجنسگرا مانند خودش است، که به او اعتماد و الهام می دهد تا پس از مرگ پدرش به خانه برسد و به آشپزخانه های هتل لندن برود.