یک باند عظیم مواد مخدر با تکیه بر نفوذ و قدرت یک سناتور انتصابی دربار محمولههای بزرگ هروئین را از مرزهای جنوبی وارد کشور کرده و در سراسر مملکت توزیع میکند. جوان بیگناهی با نام "علی حقیقت" که ندانسته رانندگی یکی از کامیونهای حامل مواد مخدر را به عهده گرفته وسیله استوار "حقگو" در یکی از پاسگاههای مرزی توقیف میشود. استوار حقگو به لحاظ عدم همکاری با قاچاقچیان مورد غضب مسئولین واقع میشود و در این هنگام است که بیگناهی علی را باور داشته، خود موجبات فرار او را فراهم کرده و سپس راساٌ تصمیم به افشاء عوامل باند میگیرد و متدرجاٌ حقیقت تلخ را درمییابد در این راه علی جان میبازد و استوار حقگو جارهای جز آن که خود اجرای عدالت را به عهده گیرد. در یک سمینار مبارزه با اعتیاد، سناتور انتصابی مشغول سخنرانی درباره مضار اعتیاد است. استوار حقگو که در میان حاضران نشسته از جابلند میشود و با شلیگ گلولهای به زندگی سناتور خاتمه میدهد.