«پیرس فاتح» در جنگ، «هکتور» شوهر «آندروماک» را از پا در میآورد و از آندروماک تقاضای ازدواج میکند و تهدید میکند که اگر قبول نکند، فرزند او را خواهد کشت. آندروماک که به شوهرش وفادار است از پیرس میخواهد که پس از ازدواج، فرزندش را تحت حمایت خود بگیرد. در روز ازدواج در کلیسا، آندروماک خودکشی میکند و مردم نیز «پیرس فاتح» را میکشند.