پدران و پسران و تبعید سیاسی. در پاییز سال 1975، فرانکو در حال مرگ است، اما سرکوب ادامه دارد. ژول و حوا، که در فرانسه زندگی می کنند، همچنان به مقاومت کمک می کنند. زیرزمینی با یک کار برای هر دو، و اوو می رود، به ناامیدی پسرش، لورن، بازدید از پدر و مادر خود را در محل ساحلی خود در Cherbourg و نه با پدر خود خوب است. هنگامی که یک حادثه جاده ای در اسپانیا به وقوع می پیوندد، منازعات پدر و پسر بدتر می شود. پس از لورنت و دوست دخترش، جولی، جولی را به جول می فرستد، جولی باقی می ماند، جولی را به عنوان یک عاشق تحمل می کند. آشکارسازی و پذیرش درباره ژول و حوا، راه را برای زمین جدید برای جول و لوران فراهم می کند.