داستان: 170 هرتز یک فیلم درباره عشق بدون قید و شرط و آزادی است که با آن می آید. نیک و اویل دو نوجوان هستند که به طرز ناخوشایندی در عشق با یکدیگر می مانند. عشق آنها هیچ صدا یا صدا ندارد، زیرا آنها هر دو ناخوشایند هستند. آنها شیوه های خود را برای برقراری ارتباط با یکدیگر دارند، بنابراین در حالیکه عشق در حال حاضر آنها را از دیگر نقاط جهان جدا می کند، در انزوای پر زرق و برق از عشق بی صدا خودشان، حتی بیشتر از محیط اطراف خود فاصله می گیرند. هنگامی که آنها احساس می کنند که والدینشان به طور کامل با آنها با یکدیگر موافق نیستند، آنها یک طرح ترسناک ایجاد می کنند: آنها فرار می کنند و در یک مکان خاص پنهان می شوند، جایی که Evy باردار می شود و کودک دارد - آنها متقاعد شده اند که یک بار آنها یک کودک داشته باشند با هم هیچ چیز و هیچ کس قادر نخواهد بود آنها را از هم جدا. نیک ابتکار عمل می کند و اوو را به محل مخفی کاری که او دقیقا آماده کرده است، تخریب یک زیردریایی سابق شوروی در یک قسمت دور از بندر می کند. درون آن پوشش فلزی پر از صداها و لرزشها آنها نمیتوانند بشنوند، اما با حواس باقی مانده قوی خودشان، می توانند احساس بیشتری داشته باشند. آنها روی پروژه فرزندشان تمرکز می کنند. اما در این قفس خوشبختی او، به آرامی می یابد که نیک دلیلی دیگر برای ناپدید شدن است.