پس از تصرف شهر مهران، از سوی فرماندهی کل قوا، دستور آزادسازی این شهر داده میشود. به دنبال این فرمان، جنگهای روانی در محورهای مختلف برای انحراف اذهان ارتش عراق شروع میشود تا قوای ایران بتواند حملهی غافلگیرانهی خود را برای آزادساختن این شهر انجام دهد. «حاج احمد لطفی» برای به راه انداختن یک سری جنگهای روانی و ایذائی وارد یکی از محورهای حساس مجنون میشود. او یک مأموریت محرمانه دارد. با شروع عملیات نگرانیهایی برای معاون این محور پیش میآید که منجر به درگیری با «حاج احمد» میشود. این تنش لحظه به لحظه موقعیت «حاج احمد» را به خطر میاندازد. عملیات ایذائی تا جایی پیش میرود که خود محور در اثر حضور گستردهی نیروهای عراقی در خطر جدی قرار میگیرد و...