هوارد تایلر، بیکار است که ازدواج کرده با فرزندان و همسرش جودییس باردار است. وقتی او با "جادوگر" جری Slocum ملاقات می کند، غریبه موقعیت شغلی را برای هوارد ارائه می دهد. به زودی او می آموزد که جری یک دزد کوچک است و کارش این بود که ماشین های گشت و گذار را پس از حادثه رانندگی کند. هاوارد زندگی خانواده اش را بهبود می بخشد و می گوید که او در حال تغییر در یک کارخانه در حال کار است. در همین حال، روزنامه نگار گیل استنتون که در یک تابلوئید کار می کند، توسط مالک به منظور ارتقاء سرقت ها برای افزایش فروش روزنامه تعیین شده است. هنگامی که جری پسر پسر میلیونر را ربوده است، او به طرز وحشیانه ای مرد را می کشد و هوارد را مجبور می کند تا به جسدش در دریا برود. سپس او می خواهد که برای خانواده گناهکار باشد. وقتی پسر پیدا می شود، استونون جمعیت را فرا می خواند که می گوید ربایندگان هیولا هستند. هنگامی که هاوارد و جری دستگیر می شوند، یک توده مردم را در مقابل ایستگاه پلیس تهدید می کند. افسران پلیس چگونه از زندانیان محافظت می کنند؟