پس از گذشت 10 سال زندان، مردی که توسط عاشق سابق خود به خیانت آمیز و توسط شریک سابق خود طراحی شده است، با وجود اینکه شریک سابق خود، که اکنون غنی و با نفوذ است، یک ارتش کوچکی از فرماندهان را دنبال می کند، انتقام می گیرد. گری همیلتون، افسر سابق کنفدراسیون، 10 سال در زندان سخت کار کرده است که برای سرقت در روزهای آخر جنگ داخلی به سر می برد. حمل و نقل طلای کنفدراسیون توسط کمرب به سرقت رفته بود و پس از آن گلوله گری هامیلتون را در صحنه برداشت و تلاش کرد تا او را محکوم کند. با این حال، گری همیلتون همان روزی که در خانه دختر دوست دخترش بود، عادت داشت. با این وجود، در طول محاکمه، دوست دخترش، ماریا، با وعده پول آکومبر خراب شد و دروغ گفت و گفت که او در آن روز تنها بود. گری همیلتون به مدت 10 سال به زندان افتاد، در حالی که Acombar با غارت و دختر به پایان رسید. ماریا ازدواج کرد. گری همیلتون، از زندان آزاد شده، به شهر دیگری می آید که در آن Acombar و ماریا زندگی می کنند. او قصد دارد به انتقام دقیق بپردازد، اما Acombar توسط ارتش محافظان احاطه شده است. آکومار در مورد بازگشت همیلتون به شهر، اطلاع می دهد که مردان خود را در کمین صبر کنید و همیلتون را بکشید. شانس علیه همیلتون است، اما حداقل او می تواند از شبکه مخفی تونل های زیرزمینی زیر شهر استفاده کند. تونل ها بخشی از یک مکان انبار هندی است. مرحله نهایی مرحله نهایی، در طوفان باد وحشتناک می آید.