"عباس" مرد مقتدر و تنها لوطی محل است. پس از پانزده سال اقتدار سرانجام عباس روزی "زینل" را فاتح مبارزه با خود معرفی میکند همچنان که خود از قبلی برده بود. زینل بعد از این حادثه مرید عباس میشود. ولی پس از چندی در یک مبارزه ناجوانمردانه طی توطئهای به قتل میرسد و عباس بار دیگر جای خود را پس میگیرد و انتظار میکشد تا کسی بیاید و به راستی پشت او را به زمین برساند