"مهدی" که بعد از مرگ همسرش با فرزندش تنها مانده است شیفتهی رقاصهای به نام "شهناز" میشود. آندو تصمیم میگیرند که با یکدیگر ازدواج کنند و رقاصه به همین منظور قرار میشود کارش را رها کند، اما "جمشید" صاحب کاباره برای بازگرداندن رقاصه به هر تمهیدی متوسل میشود و وقتی کاری پیش نمیبرد "مسعود" پسر مهدی را به گروگان میگیرد. پس از ماجراهائی سرانجام با دخالت پلیس، صاحب کاباره گرفتار شده و مهدی با رقاصه ازدواج میکند.