لولا یک مادر تنها، شکست خورده، به عنوان نگهبان و خدمتکار کار می کند. سیلویا باردار است و عاشق او (رئیس او) همسرش را ترک نخواهد کرد. Maite، که اخیرا یک بیوه است، می بیند که او بی پولی است اما می خواهد بازی را حفظ کند و دخترش را عروسی فانتزی کند، و Pecholata، یک بچه پانک که در مرکز جوانان زندگی می کند، به زودی در خیابان ها می شود. لولا که هر روز صبح پاك می كند، تصمیم می گیرد كه آن را غارت كند و دیگران را مجبور به پیوستن به او بكند: آنها از اسلحه های كپی استفاده می كنند، به عنوان مردان لباس می زنند، سیلویا را گروگان می گیرند و همه صاف خواهند شد. اما همه چیز درست پیش می رود، از جمله این واقعیت که سابق Lola's، Gustavo، پلیس است. ازدحام ممکن است مادر اختراع باشد - و یک مدیر بانک فاسد پدرش است.