میچ رابینز، صاحب یک ایستگاه رادیوئی، که مدت هاست درباره ̎کرلی، رئیس یک کاروان وسترن، کابوسی می بیند، قصد دارد چهلمین سالگرد تولدش را در منزل با همسرش جشن بگیرد. اما برادرش، گلن و دوستش، فیل سرزده مزاحم می شوند. میچ در کلاه کرلی، نقشه ای می یابد که ظاهراً نقشهٔ یک گنج در وسط بیابان هاست...