منوچهر جیرفتی در خانه پسرش "سهیل" فوت میکند و سهیل مامور بردن جنازهاش طبق وصیت پدر به جیرفت میشود و در پی حفر قبر در باغ خانهشان تعدادی اشیای عتیقه پدیدار میشود و محسن پسر عمویش نیز شاهد این ماجراست. با توافق سهیل و محسن عتیقهها را به تهران منتقل میکنند تا ارزش تاریخی آنها معلوم شود اما محسن در یک غفلت سهیل اشیا را میفروشد، سامان بزرگ سهیل راهی جیرفت میشود تا اطلاعاتی از این موضوع پیدا کند که شبانه ناپدید میشود و همسرش و حضور پلیس با عث برملا شدن رازهای تاریخی باغ میشود و با ورود نگین احمدی و دکتر سینا (باستان شناس) اشیای عتیقه شناسایی تحویل موزه میگردد و راز کشته شدن سامان برملا میشود.