از همان اوایل قرن بیستم، به عنوان یک ستاره فیلم بزرگسال و اسکورت کار کرده است، رایان کراسببی، همچنین نام مستعار راد درایو، هنگامی که شما در مورد آن فکر می کنید، زندگی بسیار آسان داشته است. اما چه اتفاقی می افتد وقتی که شما 40 ضربه می زنید و مشتریان تماس نمی دهند تا آنجا که آنها مورد استفاده قرار گرفته و انجام پورنو، خوب ... درخواست تجدید نظر خود را از دست داد. ناگهان شما شروع به دیدن چیزها کمی روشن تر می کنید و شروع به سوال خودتان می کنید. من دارم با زندگیم چکار میکنم؟ آیا چیز دیگری می توانم انجام دهم؟ من در مورد پرستش هستم؟ شما متوجه شدید که باید تغییر ایجاد کنید. اما چگونه از زندگی شما دیگر نمی خواهید؟ پس از یک ملاقات ناخوشایند با یک مشاور حرفه ای، که سعی می کند اطلاعات در مورد تاریخ شغل خود را استخراج کند، رایان به خانه می رود و اوضاع او به او سخت می شود. او با هیچ چیز بریده نشده است. او به محل تنها می رود که به او صلح، آشپزخانه می رسد. اما شادمانی که او از آشپزی می کند، به این واقعیت کور است که این می تواند نجات او باشد و او اعتماد به نفس و ارزش خود را برای اعتقاد به خود در ناحیه ای که به دیوارهای منطقه راحتی او آسیب می رساند، نادیده می گیرد: جنس. چیزی که به نظر می رسد بسیار واضح است هرگز نور را نمی بیند تا زمانی که شما از تاریکی درونی خود بیدار شوید. پس رایان به آنچه که می داند می رسد، پورنو. تا زمانی که او با هنرمند آرایش در مجموعه ملاقات کند، او را به چالش می کشد تا «ببیند»، او فقط شروع به درک اینکه چه چیزی توانایی دارد و چه چیزی برای او امکان پذیر است، هم شخصی و هم حرفه ای.