1) جروم چامبارد، یک مرد بازنشسته، توسط راهبه ها در یک کلیسا گرفته شده، به عنوان یک سرباز قسم می خورد. 2) Françoise عاشق را می گیرد، زیرا او به او یک گردنبند الماس قول داده است. 3) دنیس، یک سمینار، تصمیم می گیرد از قول های خود انتقام بگیرد. 4) خدا شخصا در یک مزرعه دور افتاده است و معجزات را در آنجا کار می کند. 5) پیر یاد می گیرد که مادرش مادرش نیست، بلکه یک بازیگر معروف است. 6) Didier، یک کارمند بانکی، پس از اخراج توسط مدیر، با یک دزد بانکی کار می کند. 7) جروم چامبارد از طرف دوست خود اسقف به ناهار یکشنبه دعوت می شود و با نوشیدن به دوستی اش مقدس نمی تواند ده فرمان را به یاد داشته باشد دیگر