دو دوست که از کودکی با هم بزرگ شدهاند در جوانی نیز همه جا در کنار یکدیگر هستند. یکی از دو دوست شیفته دختری میشود، این دختر مورد توجه مردی بدطینت است. مرد بدطینت با دسیسه، رقیبش را به اتهام دروغین قاچاق روانه زندان میکند و در غیاب او دختر را فریب میدهد. دختر پس از رسوائی قصد خودکشی میکند ولی دوست مرد محبوبش او را نجات داده و برای حفظ آبروی دختر با او ازدواج ظاهری میکند. مرد جوان از زندان آزاد گردیده و با وسوسههای مرد بدطینت به دوستش بدگمان میشود. ولی پس از ماجراهائی سرانجام حقیقت کشف و مرد بدطینت به سزای اعمالش میرسد.