نائومی ویستا یک فلاوتیسم انجام شده است، با یک بورس تحصیلی به یکی از بهترین آکادمی های موسیقی در جهان است. درست قبل از ثبت نام، هر دو پدر و مادر او می میرند، پرتاب Naomi به گودال ناامیدی. در آکادمی، نائومی به صورت مغناطیسی به رافائل، یک غریبه آرام و ابهام کشیده شده است. با این حال، رافائل همان چیزی نیست که او به نظر می رسد، او یک فرشته افتاده است. نائومی از طریق هدایت رافائل، عشق را برای زندگی دوباره باز می کند، اما این توجه بزرگی از یک باند فرشتگان افتاده ای است که رفیع سالها پیش از آن رها کرده است. این باند است توسط برادر رافائل، Demeteri اما آن است که KYBER، از رقبای سرسخت، که قصد در پایان آنچه که او هشت صد سال پیش آغاز شده، برای از بین بردن رافائل است منجر شده است. در همین حال، گروهی از فرشتگان افتاده به رهبری Demeteri، یک لشکر باند را در لندن به راه انداخته اند تا رهبر فعلی اردوگاه را با یک مرد انتخاب کنند - ادی. ادی یک بازنده دوست داشتنی است که پس از دستکاری فرشته های افتاده، قاتل دل سرد می شود. نائومی و رافائل در برابر فضای یک جنگ باند لندن قرار می گیرند که داستان عاشقانه ای است که هر دو را برای همیشه تغییر خواهد داد.