یعقوب ون اپن، قویترین مرد روی زمین و مدیر او، ارسیین، که خود را "شاهزاده" می نامد، با سفر به شهرهای کوچک آمریکای جنوبی و سازماندهی نمایشگاه های کشتی زندگی می کند. با ورود به سنت ماریا، آنها با شور و شوق ناخوشایند ملاقات می کنند، روزنامه های محلی می خواهند این مبارزه را حمایت کنند، به این ترتیب، کمک می کند تا پلاک شهر را با پوستر ها در دست بگذارند، و یک تماس باز برای یک دشمن ارزشمند ساخته شده است. Orsini می داند که چگونه جنگنده مناسب را پیدا می کند، اما ماهیگیری در سانتا ماریا می تواند منجر به جذب بیشتر از آنچه که او امیدوار بود.